جدول جو
جدول جو

معنی ابن سکره - جستجوی لغت در جدول جو

ابن سکره(اِ نُ سُکْ کَ رَ)
محمد بن عبدالله بن محمد شاعر. از اخلاف مهدی خلیفۀ عباسی. وفات 385 ه. ق. دیوانی مشتمل بر پنجاه هزار بیت داشته است. و او در تشبیهات بدیعه و مجون و فکاهه معروف است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُ)
فرمانروای غور بوده و در جنگی با سلطان محمود سبکتکین مغلوب شده و مملکت او بتصرف سلطان درآمده است و به سال 400 ه. ق. پس از این شکست خود را مسموم کرده و درگذشته است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ زُ رَ)
سیدعزالدین ابوالمکارم حمزه بن علی بن ابی المحاسن زهرۀ حلبی. معروفترین دانشمند خاندان بنی زهره، فقیه شیعی. استادابن ادریس و شاذان بن جبرئیل. او را کتب بسیار است، ازجمله: غنیهالنزوع الی علمی الاصول و الفروع. قبس الانوار. کتاب النکت در نحو و مقالات و رسائل مختلفه (511-585 ه. ق.). برادر ابوالمکارم موسوم به عبدالله ابوالقاسم نیز تصانیف کثیره داشت، از آنجمله: الغنیه عن الحجج و الادلّه که بین فقها معروف است و از آن بسیار نقل کنند و کتاب تجرید و تبیین المحجه و غیر آن
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ تَ رَ)
مرغی است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ بُ رَ)
کنیت عبدالله بن عمر بن بجرۀ قرشی عدوی. یکی از اصحاب رسول صلوات الله علیه.
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ دَ)
ابوالحسن علی بن اسماعیل. لغوی ادیب و خطیب اندلسی. در شهر مرسیه متولد شد و مانند پدر ضریر بود و لغت را از پدر خود و سایر اساتید ازجمله ابوعمر طلمنکی فراگرفت و در دربار مجاهدبن عبدالله عامری و پسرش موفق منزلتی داشت. مهمترین کتب او کتاب المخصص است در لغت و آن در هفده مجلد به طبع رسیده است. دیگر کتاب المحکم والمحیط الاعظم و شرح مشکل المتنبی و کتاب الانیق فی شرح الحماسه در شش مجلد. وفات 458 ه. ق. (ابن خلکان) (بغیهالوعاه)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ قِ رَ)
ماری است خرد. ماری باریک. (المزهر)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ عَ شَ رَ)
عزالدین حسن بن علی بن احمد بن یوسف کروانی عاملی. فقیه شیعی. تلمیذ ابن فهد، و او بمائۀ نهم هجری در جبل عامل میزیسته است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ عَ کَ)
محمد بن علی بن عمر بن حسین بن مصباح، از مردم مراکش. مولد او هبط از اعمال قصرالصغیر. او راست: دوحهالناشر لمحاسن من کان فی المغرب من اهل القرن العاشر و آن مشتمل تراجم عده ای از علما و غیرهم است که خود آنان را دیده و یا به واسطه ای معرفت بحالشان پیدا کرده است. وی در جنگی که میان محمد و عبدالملک روی داد به سال 985 ه. ق. کشته شد
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ ؟)
ابوسلیمان داود بن کورۀ قمی. از علمای شیعه. او راست: کتاب الرحمه
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ بُرْ رَ)
نان. خبز. (المزهر)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ ؟)
از وراقین و کتابت مصحف نیز می کرده است در نیمۀ اول مائۀ چهارم هجری. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
آن را، آن یکی را، برای آن یکی
فرهنگ گویش مازندرانی